نظرم عوض شد. همون حالخراب ناامنِ متعلّق خودگریز هستم درحال حاضر. حتی دقایقی نپایید اون حالِ متوسط.
- ۱ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۱۹
In many ways, we've been taught to think that real question is, do people deserve to die for the crimes they've committed?
And that's a very sensible question. But there's another way of thinking about where we are in our identity. The other way of thinking about it is not, do people deserve to die for the crimes they commit,
but do we deserve to kill?
Bryan Stevenson - TED2012 talk
منم تا یه جایی باحوصله٬ تا یه جایی مهربون٬ ازون به بعد دیوونه میشم و چشامُ میبندم٬ ببینم کی جرعت داره بیاد جلو.
ضمناً. از نظر ما که تموم نشده و نمیشه٬ یعنی نباید بشه٬ اقلاً تا وقتی من هستم. ولی شما در بند که نیستی٬ برو. برو شاید راهِ ما هم باز شد در این میان...
پینوشت. عصبانی هم نمیشم. همون نگاهِ خیرهی زل زده٬
Let's check the inside of us; Am I in my basic form? Absolutely not. Besides, I may not remember the basic form. So, this will take a while. maybe short, maybe long.
شاید که عشق هدیهی ابلیس اسـت؛
اندوه اگر٬ سزای وفـا باشد.
هرموقع دلتنگ میشوم برای اینجا٬ با خودم میگویم مگر حال خراب نوشتن دارد؟ اصلاً بردار تخته کن٬ بالایش بنویس «خراب است.»
نفرین بر بهرخوترفتگیِ بیپدر که باهار را هم زایل میکند.