دوشنبهها در خرونینگن
دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.
دوشنبهها در خرونینگن
دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.
ساعت باش؛ برسان خود را به هشت، به قراری که گذشت، و بمان.
ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.
ساوندکلاودِ من
پینترستِ من
گودریدزِ من
توییترِ من
"How we used to love"
و نه حتی خیال جانان زین پس.
چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ق.ظ
ما ترک سر بگفتیم تا دردسر نباشد.
۹۴/۰۲/۰۹
نظرات
(۱)
۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۱۱
ناشناس
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن...
زبرون کسی نیاید جویباری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن...
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن...
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن...
زبرون کسی نیاید جویباری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن...
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن...
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن