دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.
او نمیداند که روییدست،
هستی پربار من در منجلاب زهر،
و نمیداند که من در زهر میشویم پیکر هر گریه، هر خنده،
در نم زهر است کرم فکر من زنده...
آرزوی دست یافتنی ولی ناممکنی دارم.
نمیدونم ایده ش چیه، امیدوارم به زودی ببینمش و این پرونده رو بیشتر از این باز نگه ندارم.

Do U wanna jump out of the loop? -Im not sure.
-زودی خوب شو نگار. وقت نداریم بیشتر از این مریض باشیما...


 طوری مریض‌م که نپرس. بیچاره مامان و بابا.




 

کسی که مصرانه جنگیده و به زمین افتاده است و اگر افتاد٬ روی زانو می‌جنگد٬ کسی که در برابر تهدید مرگ به هیچ قیمتی اطمینان خود را از دست نمی‌دهد و نگاه‌های نافذ و تحقیرآمیزش را در چشم دشمن می‌دوزد جان می‌سپارد٬ مغلوب ما نشده٬ بلکه مغلوب سرنوشت شده است؛ کشته شده ولی شکست نخورده است. گاهی شجاع‌ترین جنگجویان٬ بدطالع‌ترین آن‌هاست...

 مکتب باروک - قرن۱۶و۱۷

 باید خودت رو مجبور به انجام کارهایی که ازشون وحشت داری بکنی تا زندگی بصرفه.


 



سگ بگیره این یه تیکه زمین و هرچی انسان نمای اهریمن و اعصاب سگی ما رو.
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم. : )
از لحظه ای که فهمیدم هندسه تحلیلی بلد نیستم نگرشم نسبت به زندگی عوض شد. :|
[ضمنا شخص مذکور گراف هم بلد نیست.]
به پنجره نگاه کردم. فقط یک قرص ۱۶ روزه ی ماه از زیر پرده پیدا بود. درست به اندازه ای که مهتاب از آن بگذرد، روی تخت من بیفتد، و هوشیارم کند. : ]
عرض کردم،
اگر این عاشقی با ما بسازه، به اتفاق جهان میتوان گرفت.
برای هزارمین بار در هزارمین پاککن رو گم کردم. مامانم طلاقم میده. :'(
باورم نمیشه. : )