دوشنبهها در خرونینگن
دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.
دوشنبهها در خرونینگن
دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.
ساعت باش؛ برسان خود را به هشت، به قراری که گذشت، و بمان.
ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.
ساوندکلاودِ من
پینترستِ من
گودریدزِ من
توییترِ من
"How we used to love"
هوم...
باید خودت رو مجبور به انجام کارهایی که ازشون وحشت داری بکنی تا زندگی بصرفه.
۰ نظر
۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۸
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد...
سگ بگیره این یه تیکه زمین و هرچی انسان نمای اهریمن و اعصاب سگی ما رو.
۱ نظر
۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۲
یارب از ابر هدایت برسان بارانی...
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم. : )
۰ نظر
۲۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۷
غروغصه
از لحظه ای که فهمیدم هندسه تحلیلی بلد نیستم نگرشم نسبت به زندگی عوض شد. :|
[ضمنا شخص مذکور گراف هم بلد نیست.]
۰ نظر
۱۸ آبان ۹۳ ، ۲۱:۳۲
دولت آنست که بی خون دل آید به کنار...
به پنجره نگاه کردم. فقط یک قرص ۱۶ روزه ی ماه از زیر پرده پیدا بود. درست به اندازه ای که مهتاب از آن بگذرد، روی تخت من بیفتد، و هوشیارم کند. : ]
۰ نظر
۱۸ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۸
چو دونه درمیون نار شیرین. : ]
عرض کردم،
اگر این عاشقی با ما بسازه، به اتفاق جهان میتوان گرفت.
۰ نظر
۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۲
من خرم. : (
برای هزارمین بار در هزارمین پاککن رو گم کردم. مامانم طلاقم میده. :'(
۰ نظر
۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۳۰
هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر، بدان هوس که شود آن نگار رام و نشد.
باورم نمیشه. : )
۰ نظر
۱۳ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۲
چ. ۱۶
چرا همه رفته بودناشونو میذارن واسه پاییز؟
چرا پاییز هیشکی برنمیگرده؟
۰ نظر
۱۳ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۳
خاکستری
تنها ماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ. زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی معنی.
۰ نظر
۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۷:۰۶
چقدر راه مانده تا جاده؟
این هوا رو میبینی؟ حیف نیست آدم توی شهر خودش باشه؟
وقتی آسمون ابره٬ وقتی شبه و آسمون سرخه٬ فقط باید توی شهر محبوبت باشی و با همهی غربتی که حس میکنی٬ زیر همین آسمون شسته شی.
۰ نظر
۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۲
گفتا خموش حافظ، کین غصه هم سرآید.
پیش شماره رو که دیدم تپش قلب گرفتم. برنداشتم، اگه خودش بود قلبم وایمیستاد. کل بعدازظهر رو با فکر و خیال خوابیدم.
ولی اینم خیال بود. نمیاد.
نمیاد.
۰ نظر
۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۸:۱۲
یاران چه چاره سازم؟
دو روز از رسیدن "اشارات نظر" به دستم نگذشت، به لطف ضبط ماشین باباجان مخدوش شد.
یک عالم غصه دارم.
۰ نظر
۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۲:۵۲
قبلی
۱
۲
۳
۴
۵
. . .
۹۶
۹۷
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
. . .
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
بعدی