دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

و انگار ما همه عاقل بودیم...

شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

 حمید هی حمید...

 رفیق خوش‌صحبت، پیرمرد همراه، آقای مهربون؛ کاش می‌شد تا صبح باهات قدم زد؛ غرب، جنوب، شرق، شمال... هرجا.

 اگه به‌خاطر تحویل تمرین‌های بی‌فایده‌ی OS نبود، تو و این هوای آلوده‌ی ابری رو وا نمی‌دادم. نیم ساعت بعد هم بارون گرفت. می‌بینی؟ همه‌ برگزیده شدیم.

 صدات، به شکل حزن پریشان واقعیت است؛ به شکل خلوت خودت هستی. خودت هستی که می‌تونم بی‌اتهام، خودم باشم و دوش به دوش‌ت بالا و پایین کنم خیابون‌ها، کوچه‌ها و محله‌های این شهر رو که شهرِ تو نیست، و شهرِ من هم نیست.

 زنده باشی تو، که این راز را هم می‌دانستی.

  • ۹۵/۱۲/۱۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی