بیخوابی و افکار باطل
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ق.ظ
درحالی که پتو رو تا زیر گلوم کشیدم، تصور چاقویی که با دو دست یک شبح سیاهپوش روی گلوم فرود میاد، ذهنم رو درگیر میکنه. به این فکر میکنم که چهقدر احتمال داره یه نفر واسه دزدی از خونه وقتی که خوابم وارد بشه و من رو درست لحظهای که چشم باز میکنم بکشه. همین بین، همسایهی دیوار به دیوار در دستشویی خونهش رو باز میکنه و از شدت ترس ضربان قلبم دو سه برابر میشه.
صبح زود قراره ن. رو ببینم و باهم خیابونها رو راه بریم.
- ۹۵/۱۲/۱۳