دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

تو نمرده‌ای؛ تو دیوانه‌تر شده‌ای.

جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ق.ظ

 نخستین‌بار که تو را دیدم، گمت کردم؛ باز دیدمت، باز گمت کردم. وقتی یافتمت، دیوانه بودی. شعر شعر شعر می‌خواندی؛ شعرها را دوباره می‌خواندی.


 یک‌بار هم می‌خواستی از دهانه‌ی یک توپ منفجر شوی، چرا که زنی را که در مسافرخانه خودکشی کرده‌بود، بیرون کشیده بودند، و باران روی صورتش می‌ریخت و تو می‌گفتی نمیر! نمیر! و زن؟ ساعت‌ها قبل مرده‌بود.


از شعر اسماعیل، براهنی‌عزیز.

  • ۹۵/۱۱/۲۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی