دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

یک بعد از ظهر نه‌چندان معمولی

چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۴۱ ب.ظ
پرسید هنزفری داری؟ توی جیبم بود؛ وصل کرد به گوشی‌ش و آهنگی که همین دیشب ساخته بودن رو واسه‌م پلی کرد. سخت می‌شنیدم؛ نیم‌طبقه رفتم بالا و ایستادم پشت دیوار شیشه‌‌ای طبقه ۱.۵؛ آفتاب مایل به من و تمام گلدون‌های پشت شیشه می‌تابید. صدای قشنگش شعر سهراب رو می‌خوند و پیانوی آروم شنیده می‌شد.
 آخراش اومد پیش‌م؛‌ کنارم ایستاد. بهش رو کردم و با لبخندی که از سر آرامش روی لب‌هام نشسته بود، بهش گفتم که چه‌قدر خوب‌ه.
  • ۹۵/۱۱/۱۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی