دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

پس از هجوم نگاه تو.

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ق.ظ

ما در بدترین زمان و شرایط ممکن به‌هم رسیدیم؛ و من برای انسان ماندن، هزینه‌ی نادیده گرفتن خودم را می‌پردازم.

شاید روزی، شما به آرامش برسید و منِ همواره جویای آرامش را به صحبت‌های گرمتان دعوت کنید.

شاید شما مدت بیشتری در همین منجلاب دست‌وپا بزنید و آخر سر، با خودتان که روراست شدید، بیایید برایم تعریف کنید که خوش‌بختی، وهمِ زمانه است؛ دور خودمان را با هیچ و پوچ پر کرده‌ایم و خیال می‌کنیم، که آرامش در یک‌قدمی‌ست.

شاید بتوانم حواسم را پرت کنم به چیزی دیگر؛ به همین سرگرمی‌های مسخره. شما را بسپارم به امان خدا و ... به روی خودم نیاورم که تنهایی‌تان چقدر غمناک است.


 بتاب بر من ای آفتاب بتاب؛ که تاب این‌همه‌ام نیست.

ببار بر من ای ابر ببار؛ که بردباری ویرانم کرده‌است.

به چشم‌هایم بسیار اندیشیده‌ام؛ که گفته‌است که سنگ در تبار من همیشه سنگ می‌ماند؟

  • ۹۵/۱۱/۰۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی