از ترسهایم...
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۴ ب.ظ
بابا بهم گفت «هر بیشه گمان مبر که خالیست؛ شاید که پلنگ خفته باشد.»
گفت تو همیشه پلنگها رو گربه میبینی.
گفتم آخه صدای میومیو درمیارن.
بزرگترین ترس من عقب موندن از خودمه؛ و هردومون خوب میدونیم، بعضی موفقیتهای دیگران ترس من از عقب بودن خودم رو بهم یادآوری میکنه. حتی این که اهداف و فعالیتهای من با اونا متفاوته، چیزی از ترسم کم نمیکنه.
- ۹۵/۱۰/۰۵