دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

این چه رازیست...

يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۳ ب.ظ

 ناامید بود. تجلی اسم‌ش که هیچ، حتی درست فقدان اسمش بود.

 گفتم نمی‌دونم. دوست داشتم که باشه، اما به شکلی که من می‌خوام؛ می‌دونستم که خیلی وقت‌ه کسی درک نمی‌کنه‌. پس گفتم نه.

 بعد خواستم بگم که به اسمت فکر کن؛ ببین چی باعث شده که ازش فاصله بگیری. خواستم بگم، که گفت «شبت بخیر». چاره‌ای واسم نمونده بود؛ «شب خوش».

چرا حس می‌کنم قراره ناجی اون باشم؟ می‌دونم که اگه بخوام نجاتش بدم، بدتر غرق می‌شه.

  • ۹۵/۰۹/۱۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی