دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 تو بیشتر از همه می‌خوانی. همه یعنی ده دوازده‌ نفر، اما تو اولین‌شان هستی. اولین معادل با اندیس صفر، چون ما یاد گرفته‌ایم شمارش را از صفر شروع کنیم؛ حتی پا از گلیم‌مان درازتر کرده‌ایم و به کرّات، صفر را در شمار اعداد طبیعی می‌آوریم.

 به این فکر می‌کردم که چرا مدتی‌ست کمتر می‌نویسم. امروز به زبان آوردم که دلم کمتر تنگ است، و این شروع داستان جدیدی‌ست. حالا باز به این فکر می‌کنم که مگر بودنت همان چیزی نیست که من کم دارم؟ میم عزیز، از وقتی تو نیستی -مثل همه‌ی وقت‌هایی که نبوده‌ای و انگار هیچ‌وقت نمی‌آمدی- هیچ‌کس نیست که بخواهم حرف‌هایم را برایش بزنم. اصلاً کسی نیست که آن‌طور دلبرانه از زیر زبانم حرف بکشد. انگار دهانم را دوخته‌ام که در معاشرت‌های معمول هرروز، حرفی از دهانم در نرود. بعد فکر می‌کنند ناراحتم حتی نمی‌توانم توضیح بدهم که این ناراحتی نیست؛ این از پیامدهای نبودنِ توست.



  • ۹۵/۰۹/۰۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی