در ذمّ شنبهها، خصوصاً فردای روز.
دلم میخواست تمام این هفته رو خونه میموندم و با جاوا -که چهار پنج روزه سعی میکنم سر از سازوکارش دربیارم- کلنجار میرفتم. به تعداد همهی رویاهام پکیج بسازم و در هر پکیج، به تعداد همهی آدمها و اشیایی که تصور کردم، کلاس بسازم. بعد با ترتیب ایدهآل خودم تکلیف Inheritance و Interface و Polymorphism همه کلاسها رو روشن کنم، با متدها بین عناصر رویاهام ارتباط برقرار کنم و آخر سر در یک public static void main بسیار بلندبالا، همه رویاهام رو به اجرا دربیارم. خطوط بی سر و ته کد رو تبدیل کنم به یک تصور انتزاعی کامل. شاید اسم همون چیزی که مد نظرم هست رو گذاشتن Virtual Reality!
حالا؟ دو روز وقتم رو برای نخوندن ماتریس لعنتی تلف کردم و در کمال بیشرمی پاسخ ریاضیدانانهای برای سوالات امتحان فردا نخواهم داشت.
از پروسهی جاوا هم عقب موندم و هیچ معلومم نیست بتونم خودم رو به ددلاین برسونم.
- ۹۵/۰۸/۰۸