دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 بساط پهن کردم جلوی بخاری با شعله‌‌های آبی قشنگش. پتوی بنفش‌م رو پیچیدم دورم. چای تازه‌دم و نبات‌ رو ریختم توی لیوان لاجوردی تا خودشون باهمدیگه کنار بیان‌. خرما و ویفرهای آلمانی عجیب هم کنار دستم. بنان می‌خونه «ای روی تو آیینه‌ام؛ عشقت غمِ دیرینه‌ام...»

 نظریه اتوماتای لینز جلوم بازه و می‌دونم با وجود لذتی که از خوندنش می‌برم، در امتحان فردا فریادم را نخواهد گفت پاسخ.

  • ۹۵/۰۸/۰۴

نظرات (۱)

عجب!عمری فکر می کردم این می گه:بازآ چو گل در این بهار،"سر را به مهرت می نهم"
نه که سر را بنه بر سینه ام..و هردوش هم عجیب قشنگه.
پاسخ:
بله قشنگه...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی