دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 نیم ساعت می‌شه که چشمم اذیت‌ه؛ انگار چیزی توشه ولی وقتی توی آینه نگاه می‌کنم چیزی نمی‌بینم. اگه میم بود با دستای مهربونش همه آلودگی رو از چشمم می‌گرفت، می‌پرسید بهتر شد؟ با خیال راحت می‌گفتم خوب شد، بعد دست مهربونشو می‌گرفتم توی دستام و می‌بوسیدم‌.


 هامون دیدن روی پرده‌ی آمفی‌تئاتر و شنیدنش از هر طرف، خیلی واقعی بود. ای‌کاش میم کنارم بود. ای‌کاش می‌شد سر بذارم روی شونه‌ش با دیدن هامونِ مستأصل، سرمست بشم از داشتن میم و خوش‌بختیِ خودم. حالا، فقط جاشو خالی می‌کنم.

  • ۹۵/۰۷/۱۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی