دلم رمیده لولیوشیست، شورانگیز.
يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ
چه روز خوبی٬ چه آدمهای خوبی، چه حال خوبی.
«خوبی» همیشه هست، میدونم. «خوبی» دک.زارعه که ۷:۴۵ صبح بهت یاد میده که فکر کنی، «خوبی» دک.میرزاخواهه که اسمت رو صدا میزنه و مشکل استدلالت رو بهت یاد میده و تصحیحت میکنه. وقتی توی لابی نشستی و سعی میکنی سوال روزت رو اثبات کنی، «خوبی» پوریاست که میاد و میپرسه حالت خوبه؟ سهساعته نشستی اینجا. بعد عینکت رو میگیره میزنه، مسخرهبازی درمیاره و میخندین. «خوبی» توی لبخند سروشه که بیخبر واسهش تولد گرفتین. «خوبی» توی جوک تعریف کردن س.ر و محمد و اداهای ماست. «خوبی» توی عکس و وویس و فیلم گرفتنهای جمعه. «خوبی» قدم زدن توی فلسطین و بزرگمهره، وقتی که س.ر وویسهای سهراب و تیرداد رو واسهت پلی میکنه، گوش میکنی و هیچی نمیگی؛ بس که «خوب»ه و زبونت بند میاد. «خوبی» یهویی دیدن آرش بعد از کلی وقته. «خوبی» آفتابِ بعد از ظهره که وقتی توی صحن امیرکبیر راه میری، از بین برگهای درختها میتابه به موهای طلاییت و دلگرمت میکنه. «خوبی» سیاوشه که بهت سایت دانلود آهنگ نشون میده، که سوال قضیه اردوش واسهت حل میکنه و انقدر قشنگ توضیح میده. «خوبی» فالودهبستنی خوردن با ارغ عزیزم، با میثم مهربونم، و آشناتر شدن با مهدیِ مودبه.
- ۹۵/۰۶/۲۸