عیش بییار مهیا نشود؛ یار کجاست؟
جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ب.ظ
سینما و شونههاش -که نبود، غروبِ بلوار کشاورز، عذرخواهی کودککار مظلومی که سهواً بهم تنه زد، چای آتیشی، همبرگر آشغالی با ذرت، انقلابِ جمعهشب، سردرِ بستهی دانشگاه تهران، حرف زدنش باهام -که نبود، «Nothing else matters» متالیکا با گیتار کنار پیادهرو -آخ که چه دلتنگش بودم، ده متر ولیعصرِ تاریک و شاخههای افتاده درختها و صدای آب که ایکاش با گذشتن ازش زمان کِش میومد، حرف زدن باهاش -که نبود، لبخند قشنگ آقایی که از روبهروم رد شد، خداحافظی باهاش -که نبود.
- ۹۵/۰۶/۲۶