به روی یار بنوشیم و بانگِ نوشانوش!
دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ب.ظ
کارسوق عزیز، امسال هم زنده بودم و حاضر شدم برای کمک به زنده نگه داشتنِ تو؛ دِینی که حالاحالاها به گردنمان داری را به رسم هرسال ادا کردیم. البته تو بهانهای، که ما جمع شویم و یاد کنیم از دوستان بزرگی که یک زمان جمع میشدند همینجا و حالا، هرکدام در یک ایالت از آمریکای دوستخوار مشغول تحصیل و زندگی هستند. درحالی که باورمان نمیشود چهقدر کودک بودیم و چهقدر فاصله گرفتهایم، با کوچولوهای راهنمایی گپوگفت کنیم و نشانشان بدهیم که اصل مطلب خوشی و دوستیست؛ روزی این روزها برایشان خاطره میشود، آنها جای ما را میگیرند و ما جای بزرگترها را. اما اصل مطلب پایدار خواهد ماند. آخر، تو بهانهای.
برای تو و خودم، پایان مرداد ۹۵
- ۹۵/۰۶/۰۱