The postman always rings twice - 1934
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۹ ب.ظ
• « یه یارویی تو سلول شماره هفته که برادرشو کُشته؛ میگه خودش این کارو نکرده، ناخودآگاهش کرده. ازش پرسیدم این حرفش یعنی چی؛ میگه آدم دوتا خود داره، یکی که میشناسیش و یکی دیگه که نمیشناسی، چون ناخودآگاهه. حرفش تکونم داد. من واقعاً این کارو از قصد کردم و خودم نمیدونم؟ ای خداوند متعال، نمیتونم باور کنم! از قصد نکردم! من اونقدر عاشقش بودم که -بهتون بگم- حاضر بودم بمیرم براش! گورِ مرگِ ناخودآگاه. من باور نمیکنم. این حرفها یه مشت چرتوپرته که یارو سرِهم کرده تا قاضیو گول بزنه. آدم میدونه چیکار داره میکنه و کاره رو میکنه. من از قصد این کارو نکردم، میدونم. اگه یهبار دیگه تو زندگیم کورا رو ببینم میخوام همینو بهش بگم.»
پستچی همیشه دوبار زنگ میزند، جیمز ام. کِین، نشر چشمه- ترجمهی روون آقای بهرنگ رجبی.
- ۹۵/۰۵/۲۱