تا سحرگاه که میداند که بودِ من شود نابود.
يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ق.ظ
همه
لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق،
پناهی گردد؛
پروازی نه،
گریزگاهی گردد.
لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق،
پناهی گردد؛
پروازی نه،
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق؛
چهره آبیت پیدا نیست...
- ۹۵/۰۵/۱۰