دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

نفرین به هر کسی که پرستی باد.

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۸ ب.ظ
از صبح حواسم سر جاش نیست؛ کلمات رو جابه‌جا می‌گم، چشمام می‌سوزه، مدام پلک‌هامو روی هم فشار می‌دم.‌
 اتاقم خیلی کثیفه؛ پر از خرده‌های نخ و پارچه‌ست. بعدازظهر دراز کشیدم روی گلیم کف اتاقم و عصر که بلند شدم تی‌شرتم پوشیده از خرده‌های نخ شده بود.
 آرشه‌ی ویولن‌م خرابه. چند شب پیش خواب دیدم که شروع کردم به کشیدن آرشه روی ساز، و تک‌تک موهای آرشه پاره شد.

 اما ‏ترسناک‌ترین کپچر حال حاضر، تصوری‌ه که از ده سال دیگه‌ی خودم دارم؛ میز تحریر سفیدرنگ با چراغ مطالعه، یک دسته کاغذ خط‌دار و چند روان‌نویس مشکی.
  • ۹۵/۰۵/۰۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی