دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

چشمانِ نه دریا شده‌ی روشنت آبی...

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ق.ظ

 یادم نرفته. حتی هر روز و هر شب یادم‌ه.

 امید دارم که خیاطی و ساز و کتاب و راه‌رفتن توی این شهر آشنا از یادم ببره همه‌شو. حالا همه‌ش هم نشد٬ نشه؛ یه ذره‌شو. اما مگه می‌شه؟ این همه نشونه‌ها و اشارات و کپچرها رو چطوری نبینم وقتی توی سرم تاریکِ تاریک‌ه؟ 


  • ۹۵/۰۴/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی