دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 نمی‌دونم توی این زندگیِ روزمره‌ی خوش چی دیده که با وجود پذیرفته شدن در مصاحبه‌ی گوگل، بی‌خیال رفتن به اونجا شده. چشماش برق می‌زد وقتی از لمیدن و قدم زدن توی دانشکده و خوش گذروندن و پول درآوردن حرف می‌زد. انگار سنمون که زیادتر میشه دلتنگ‌تر می‌شیم واسه خوش گذروندن با دوستان، و دلسردتر میشیم از تصاحب آرمان‌گرایانه‌ی دنیا. یه روزی قرار بود بسازیم و برسازیم برج‌های بلند و رفیع و بر اوج ببریم این بنای محکم و استوار را. هنوزم امید داریم، ولی انگار دستمون به جایی بند نیست؛ دستمون به هیـچ‌جا بند نیست.


[ در فرار از ریاضی۲؛ از استوکس و دیورژانس و گرین و کنسرویتیو و عصاره‌ی غلیظِ جبرخطی، به چه‌ها که نمی‌اندیشد... ]

  • ۹۵/۰۳/۲۲

نظرات (۲)

Hawn؟؟
پاسخ:
چیه؟
Namafhum bud matn
Nafamidam chi b chi shod
پاسخ:
 پاراگراف اول راجع به یکی از دوستان‌ سال‌(ها)بالایی‌ه و منتهی میشه به این ایده که «چی فکر می‌کردیم و چی قراره بشه(نشه)...»
حالا قضیه MHD4 چیه؟!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی