بیا بیا و بازآ به صلح سوی خانه.
آیدکتر، شما خوب میدونید که من چهقدر به شما ارادت دارم. نشون به اون نشونی که همین سه ماه پیش، شب عیدی، توی آسانسور وقتی خسته و کوفته از سر کار برگشته بودید بهتون خسته نباشید گفتم، و شما با لبخند مهربونتون تشکر کردید. اما لبخندتون خیلی زود محو شد، بسکه خسته بودید.
شما خوب میشید. من میدونم که شما خوب میشید و میام ملاقاتتون. یه دسته گل آبیرنگ میگیرم و میام بهتون میگم آیدکتر، خوشحالم که خوبِ خوبید. یه کتاب هم واسهتون میارم، که وقتی استراحت میکنید حوصلهتون سر نره. لطفاً حتی بعد از خوب شدنتون کمتر کار کنید، حتی کتاب بنویسید. از تلاشها و تجربههای خودتون بنویسید و بگید که چی باعث میشه سالها روزی ۱۶ساعت کار کنید و کار کنید و کار کنید. اینهمه انگیزه از کجا میاد آیدکتر؟ دربارهی مردمی بنویسید که با درد و رنج اومدن سراغتون و شما نجاتشون دادید. شما خوب میشید. من میدونم که شما خوب میشید، آیدکتر.
- ۹۵/۰۳/۱۷