دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 خستگی امان نمی‌ده که بنویسم امروز، یک جمعه‌ی به یاد ماندنی نام گرفت.

 انگار سردرد قدرت بینایی‌م رو هم تحت تأثیر قرار داده. می‌ترسم صبح که بیدار بشم با اتفاق‌هایی که در طول روز فردا رخ میده، باعث بشه جزئیات امروز رو به یاد نیارم موقع نوشتن. اما خسته‌م. خیلی خسته؛ احتمالا امشب می‌تونم چشمام رو ببندم و حتی بدون دیدن خواب و کابوس، چشمام رو روی آفتاب هشت صبح که از لای پنجره می‌پاشه توی اتاق، باز کنم...

  • ۹۵/۰۲/۲۵

نظرات (۲)

فرض کن با این وضعیت یکی از حس های اصلیت ینی بینایی رو هم از دس بدی...
سوپر نوبر میشی دیگه!
پاسخ:
فرض کن :))
حتی تصورشم سخته...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی