دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

کز کردگی در یک کنج.

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۴ ب.ظ

 نمی‌خوام موضع خنک و سفیدبنفش و بلند و رفیع تخت‌م رو ول کنم و برم. دلم می‌خواد همین کتاب عجیب‌غریب که دو ماه پیش توی تبادل‌کتاب چشمم گرفت‌ش رو بگیرم بخونم درحالی که در راستای عرض‌ تخت‌م دراز کشیدم و پاشنه‌ی پاهام رو تکیه دادم به دیوار روبه‌رو، و باد کولر درست می‌خوره توی صورتم و یه دسته‌ی روشن از موهام که جدا افتاده از بقیه رو مدام تکون می‌ده.

 دلم نمی‌خواد برم اقتصاد و ادبیات و عصر، وقتی صدای جیک‌جیک پرستوها خیلی بیشتر از مواقع دیگه‌ی روز به گوشم می‌خوره برگردم توی این خراب‌شده که دیگه کم‌کم شلوغ شده...

  • ۹۵/۰۲/۲۱

نظرات (۱)

پاشو انتقالی بگیر بیا دانشگاه ما بابا! بیا تیم شو با من!!!
پاسخ:
صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من، گرچه نباشد کار من؛ هم کار از آنم می‌رود.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی