دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

What a funny feeling for a child...

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۲۵ ب.ظ

 بازم تیره می‌بینم همه‌چیز و همه‌کس و همه‌جا رو‌. از امروز، از خیابون شریعتی بدم میاد.از این‌که یه آدم‌کثیف جرئت داره توی پیاده‌روی خیابون وقتی از روبه‌روم رد می‌شه با یه نگاه آزاردهنده‌ زل بزنه بهم و دستش رو بیاره توی صورتم و از ترسوندن من لذت ببره منزجرم، مشمئزم، متنفرم. 

 دلم یهو تنگ شد؛ نمی‌دونم تنگِ چی، کی، کجا. ولی دلم تنگ شد؛ گرفت؛ تیره و تاریک شد دنیایی که توی ذهنم جریان داشت. 

  • ۹۵/۰۲/۲۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی