دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

بداخلاقتم دوس دارم دوستِ جانی.

جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۰۵ ق.ظ
 واقعیت رو گفتم‌ها٬ ولی به جانِ تو نه٬ به جانِ خودم٬ دلم خون شد تا آستانه‌ی صبر و آرامش‌م به اینجا رسید. بیشتر هم قراره بشه٬ می‌دونم. تو که مالِ ما نیستی. از اوّل‌م نبودی. ولی یه جوری واسم عزیزی که هیچکس نیست. یه جوری خاطرتُ می‌خوام که قشنگه٬ تازه‌است٬ بی‌ریاست. واسه همین گفتم دیگه٬ حساب تو توی دلِ من همّیشه صافه. می‌دونم. تو که مالِ ما نمی‌شی. ولی می‌خوام بمونم تا تهش. به عمر ما که قد نمی‌ده٬ اما تا وقتی هستم خیره می‌شم بهت و حظ می‌کنم. مالِ ما نیستی٬ ولی بودنت هم حالمونُ خوب می‌کنه. ما هم آمال و علایقی داریم؛ واسه دلِ خودمون «رفتم درِ میخانه حبیبم» می‌ذاریم و تا کله فرو می‌ریم توی وهم و خیال؛ بعدش دیگه فقط با دست و پا زدن درمیایم. 
 دیشب غریب بود و صادق٬ از اون شب‌های رویایی که نیازی به خوابیدن نداشت. چه حاجت که زیادت طلبیم؟


  • ۹۳/۰۶/۰۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی