دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

I got to kill the killer inside...

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۲۴ ق.ظ

 مشکل اصلی اینه که، Memories last forever.

 و من تا کِی قراره خواب ببینم توی کوچه پس‌کوچه‌های اطراف خونه‌ش گم شدم؟ و هوا تاریک می‌شه، و هیچ‌کس نیست اون اطراف، و هیچ‌کس واسه‌ش مهم نیست که یه نفر اون بیرون گم شده، می‌ترسه، تنهاست. همون موقع می‌فهمم که دارم خواب می‌بینم. می‌فهمم کجا رفتم توی خواب، چرا رفتم و چرا گم شدم. صبر می‌کنم تا ادامه پیدا کنه، انگار امید دارم. چندتا غریبه از توی تاریکی کم‌کم میان سمتم. ترسم بیشتر میشه، بیدار می‌شم. آروم بیدار میشم و خستگی توی تنم سنگینی می‌کنه. غصه‌م می‌گیره.

 این خواب تکرار می‌شه و هربار از خودم می‌پرسم؛ چرا گم شدم؟



  • ۹۵/۰۲/۱۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی