غصه، غصه. جبر، احتمال.
شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ق.ظ
دلم هیچکدوم از اتفاقات و شرایطی که الان هست رو نمیخواد. شاید اگه یه فرشفروش میانسال توی تبریز بودم، بیشتر احساس آرامش میکردم؛ فرشِ خوشگل حال همه رو خوب میکنه.
دلم تنگه؛ بهش وعده میدم که یادت میره، خوب میشی یهروز. فردا بشه و بعد پسفردا بشه که دوشنبه و سهشنبه هم از پی همدیگه بیان و ... آخ که چه تباهم. آخ که چه دلتنگم.
- ۹۵/۰۲/۰۴