Jeremy Bentham
بنتام معتقد بود که جستجوی لذت و گریز از درد، تنها غایت و هدف آدمی است؛ حتی در لحظهای که انسان بزرگترین لذت را از خود دریغ میکند و یا دردهای سنگینی را بر خود هموار میکند نیز به دنبال لذتی دیگر است. او بدین ترتیب ایثار کردن و گذشت را نیز اگرچه با صرف نظر کردن از برخی لذتها همراه بود اما در مسیر کسب لذتی دیگر میدانست. او بدین ترتیب در توصیف «اصل سودمندی» میگفت که در هر استدلالی، اساس کار ما باید محاسبه و مقایسه دردها و لذتها باشد و هیچ اندیشه دیگری را نباید در استدلال خود دخالت دهیم. اصل مورد نظر بنتام اما اگرچه در ظاهر بسیار ساده و منطقی به نظر میآید اما با تردیدها و پرسشهای متقابل نیز روبهرو شدهاست.
بنتام در مواجهه با حکومت انگلیس، بنا بر اعتقاد یک اصل سودمندی، خواستار اصلاحی اساسی بود و از حکومت یک اکثریت دموکراتیک سخن می گفت تا احتمال حاصل شدن بزرگترین لذت برای بیشترین تعداد از افراد فراهم آید. بنتام حکومت را به «فن پزشکی» تشبیه می کرد و می گفت که کار قانونگذار به مانند کار یک پزشک، گزینش میان چند شر است، چرا که از نظر او، هر قانونی به هر حال یک شر است و نقض آزادی به حساب می آید. او بدین ترتیب می گفت: «قانونگذار باید از دو امر یقین حاصل کند. اول اینکه همواره حوادثی که او می کوشد از آنها جلوگیری کند در واقع شر هستند و دوم اینکه این شرها بزرگتر از شرهایی هستند که او در قالب وسیله از آنها استفاده می کند.» جرمی بنتام بدین ترتیب هم اندیش با آن آنارشیستهای فرانسوی ای به نظر می آمد که حکومت را بالذات، یک «شر» می دانستند.
او در ۶ ژوئن ۱۸۳۲ در لندن درگذشت. وی وصیت کرد تا بدن او را با یونجه پر کنند و بر روی یک صندلی بگذارند. بدن او امروزه در دانشگاه لندن وجود دارد.
- ۹۵/۰۱/۲۹