دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

I'm scared that you won't be waiting on the other side...

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ق.ظ

 یه‌روز باید برم. شلوار کتون سبز و کانورس‌های داغون‌ خاکستری‌م رو بپوشم، لباس گرم با خودم ببرم که وقتی هی نزدیک و نزدیک‌تر می‌شم، بدنم شروع می‌کنه به لرزیدن، دلم منجمد می‌شه و پاهام یخ می‌کنه، خودمو آروم کنم. باید برم و از اون سوپر عزیز یه‌بستنی بخرم، از پیرمردها آدرس بپرسم و بابت توضیحات تکمیلی‌شون تشکر کنم. از کوچه‌پس‌کوچه‌ها راهمو پیدا کنم به کمک نشونه‌های آشنا.

 کِی وقت کردم این‌قدر دیوونه بشم...




  • ۹۵/۰۱/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی