یه عمری راه رفتن روی پنجههای پا نصیبته.
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۱ ق.ظ
سعی دارم همهی تفکراتم رو در جهت این نتیجهگیری سوق بدم، که عشق در لایههای افرادی مثل من وجود نداره و بهوجود هم نمیاد؛ تنها شهودی که ما از عشق داریم، بر اساس منافع خودمون و گاهی، منافع دیگرانه؛ یک بده بستان با یک اینترفیس فریبنده؛ این انسان، این موجود سادهلوح پیچیدهانگار، چقدر بیچارهست. به همون نسبت، چقدر راحت میتونه خوشحال باشه و آروم.
شاید بتپرستها کافر نبودن؛ یا همهمون بت میپرستیم و همهمون کافریم. چه جهنمی در انتظار من و امثال منه؟
- ۹۵/۰۱/۲۴