پرتقال خونی
يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۰۴ ب.ظ
- تابلوی فروشی نداریم؛ مشتری مزاحمم نمیخوایم. پولشُ بده بره.
+چیکار کردی؟ میخوای بزنی؟ میخوای پاره کنی؟ بیا این سینهی من؛ بزن. بزن.
+این خیلی برام ارزش داشت.
ّّ[این که مسئله ای نیست. میتونم تعمیرش کنم؛ مثه اول برات درِش بیارم.]
+دست بِش نزن. دست بِش نزن. جرواجرشُ بیشتر دوست دارم. یادم میندازه بام چیکار کردی.
+تو خیال میکنی کی هستی؟ کجا وایستادی؟ من فک کردم تو از جنس خودمی؛ حسّی و قلب؛ تو نقش میزنی٬ من عکس میگیرم. فک کردم عین همیم؛ میتونم دوسِت داشته باشم.
- ۹۳/۰۶/۰۲