دورم جهنمه. میسازی واسم تو بهشت؟
يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ
یکی از آرومکنندهترین لحظات این روزا، وقتیه که چای گرم میخورم توی لیوان لاجوردی عزیزم، سورس میخونم و فلسفیترین نکاتی که آقامون-دایتل میفرمان رو هایلایت میکنم واسه روز مبادا. یهو یاد تکلیف AP میافتم که امروز پرینتشو گرفتم و با احتیاط گذاشتم تهِتهِ کولهی خاکستریم. از توی کاور درش میارم، با خیال راحت و یه لبخندِ ریز گوشهی لبم، خط به خط کدی رو که سه روز درگیر زدنش بودم و حالا کامل و خوشگل جلوی روم نشسته رو میخونم؛ کمکم حس میکنم جای درستی هستم.
شاید یه روزی بشه الگوریتم عاشق شدن رو کد کرد و به خوردِ مردم داد؛ افسونِ باینریِ عشق. هاهاها!
پ.ن: توی سایت دانشکده نشسته م و خیلی اتفاقی طی صحبتی با دوستان متوجه شدم که با ننوشتن دیستراکتور نمره هااا از دست دادم رفت. خاک بر سرم. هق هق.
- ۹۵/۰۱/۱۵