خداحافظ مرداد.
شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ
تکرار تجربهای که آخرین بار خیلی سخت گذشت. حالا سهل نیست٬ ولی میگذره. راحتتر از قبل. امروز دودل شدم که به سین بگم عکساش محشره یا نه. نگفتم. یه روز میگم. یه روز از من و سین و اصفهان خاطرات محشری ثبت میشه؛ قول میدم فقط یه روز باشه٬ بیشتر از اون دیگه خاطره خاطره نیست٬ حتی اگه خوب و سبز و دلنشین باشه. [فقط از این میترسم که تا اون روز سین هنوز دلش از من گرفته باشه و دوست نداشته باشه که ازم عکس بگیره.]
تا یادم نرفته است بنویسم٬ ساز! نمیدونم کی و کجا. شاید روزی٬ به آن جمع شیرین دعوت شوم و باید که فرهاد باشم. باید.
- ۹۳/۰۶/۰۱