یک مناجاتِ کمی مدرنتر از عارفانه.
پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ
از ناخودآگاهترین نقاط ذهنم٬ دوستت دارم. آنگاه که با هر ویبرهی گوشی چشمانم برق میزند و تو را میجویم٬ به من ثابت شد که هیچکس را شبیه تو دوست ندارم. برای من٬ در تو٬ هویتی نهفته است. هویتی که چه باشی و چه نباشی٬ چه تکست بدهی و چه تکست ندهی٬ پاک و پایدار به حیات انسانیاش ادامه میدهد.
صمیمیانهترین حرفها٬ صمیمیانهترین نگاهها٬ و صمیمانهترین بوسهها را نگه داشتهام در گنجهای که کلیدش سالهاست گم شدهاست. شاید روزی٬ جایی٬ کسی پیدا شود و انسانیت را رعایت کند. شاید کلید گنجهام در دستانش باشد؛ شاید روزی گنجهی دلم را به روی کسی بگشایم.
- ۹۳/۰۵/۳۰