دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

تسبیح مشکی، یا ابدیت، در گردنِ من.

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۲۹ ب.ظ

 استاد داشت صحبت می‌کرد، درست نمی‌شنیدم؛ خوابالود بودم و با همه‌ی وجودم سعی داشتم بشنوم و بفهمم حرفای استاد عزیز خوش‌خنده رو. یهو این جمله به گوشم خورد «یا خودتون داستان تعریف کنید.» جمله‌ی خیلی معمولی داستان تعریف کردن با یک کپچر شروع کرد به جویدن روح‌م. سرم گیج رفت. پیشونی‌م رو تکیه دادم به هردو دستم و چشمامو بستم.

 احساس دورافتادگی کردم؛ از همه. همه‌ی همه. و همیشه‌. سال‌ها دورتر از همیشه...

  • ۹۴/۱۲/۰۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی