Or we could fly
شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ق.ظ
صبحهای خوابگاه خوبه، بیدار شدن توی تختِبالا خوبه، وقتی الف. بگه «چای من روی گازه بردار اگه خواستی.» و مجبور نباشی دهدقه واسه جوش اومدن آب صبر کنی، خوبه.
وقتی اولین کلاست کلّهی صبح نباشه و فرصت آروم بیداروهُشیارشدن داشته باشی، خوبه. فرصتی که مثل جوهرِ حقایق، کمکم حل میشه توی چاینبات داغ و به خوردت میره. هرروز صبح، با یه ذهن سبکشده بیدار میشی تا جوهرِ حقایق کورِت کنه.
چقدر خوب که س. از اوضاعم پرسید. تعریف کردم واسش و به اقتضای تجربیاتش بهم یاد داد که زودی واسه آدما خطونشون نکشم، نترسونمشون. گفت دفهی بعد. گفتم اوهوم.
- ۹۴/۱۱/۱۰