دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

اینجا کسی نمانده که حتی شکایتی کند.

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ

 ناراحتی، غصه داشتن، غمگین بودن، مراتب مختلفی دارد. برای بالاترین مراتب آن معمولا هرکسی یک نفر را دارد که بنشیند گوش کند، دلداری بدهد، آن اواخر یک ریزه شوخی کند و بخنداند.

حالا فرض کند این حجم از غصه، این مرتبه از بیچارگی از سوی همان شخص به شما وارد شود. اینجا مقدار و مرتبه ها دوبرابر میشود. علاوه بر غصه ی اولیه، بیچارگی، تک افتادگی و ماندن گلوله های حرف و بغض در گلویتان دست به دست هم میدهند و فکرهای مسخره در ذهنتان می اندازند.

موضوع این است که من توانایی تحمل این همه را ندارم، کودکم، کوچکم، تنها شدن در تنهایی، بیش از حد سیاه است. من تحمل این همه را ندارم. 

  • ۹۴/۱۱/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی