اینجا کسی نمانده که حتی شکایتی کند.
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ
ناراحتی، غصه داشتن، غمگین بودن، مراتب مختلفی دارد. برای بالاترین مراتب آن معمولا هرکسی یک نفر را دارد که بنشیند گوش کند، دلداری بدهد، آن اواخر یک ریزه شوخی کند و بخنداند.
حالا فرض کند این حجم از غصه، این مرتبه از بیچارگی از سوی همان شخص به شما وارد شود. اینجا مقدار و مرتبه ها دوبرابر میشود. علاوه بر غصه ی اولیه، بیچارگی، تک افتادگی و ماندن گلوله های حرف و بغض در گلویتان دست به دست هم میدهند و فکرهای مسخره در ذهنتان می اندازند.
موضوع این است که من توانایی تحمل این همه را ندارم، کودکم، کوچکم، تنها شدن در تنهایی، بیش از حد سیاه است. من تحمل این همه را ندارم.
- ۹۴/۱۱/۰۵