دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

بله؛ من خیلی میل دارم به نجابت یک حیوان بمیرم.

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ب.ظ

قلبم درد میکنه. وقتی لاته ی الکی گرون رو مزه مزه میکردم فقط دندونام دردجمعی داشتن، عصبی بودم؛ سعی کردم به خودم و کسی که رو به روم نشسته و برخلاف نگاه های گذرای من، زیر نظرم داره، تلقین کنم که خسته م؛ یه خستگی روزمره ی ساده. درباره ی اکس ش که به نظر میرسید حالا دیگه فقط اکس ش نیست پرسیدم؛ جواب داد اما نشنیدم؛ فکرم پر بود از میم. گفتم چی؟ همون کلمات رو تکرار کرد و من انگار هیچی نمیشنیدم؛ گوشی رو از جیبم کشیدم بیرون و تکست دادم. تکست دادن واسه من گاهی فقط یه رفلکس روحی ه. 

بعد از سر کشیدن ته مونده ی سرد شده ی فنجون، قلبم شروع کرد به تندتند زدن. از وقتی متوجه شدم با خوردن قهوه تپش قلب میگیرم، سنگین ترین ترکیبی که ازش درست میکنم موکای رقیق ه. دلیل انتخاب لاته همین بود، اما قهوه ی مرغوب و فکرای الکی، کار خودشونو کردن.

تمام راه رو سعی کردم حرف بزنم؛ از اینکه چی رو از دست دادم و چی بدست آوردم، از جدیدترین تکنیک شماره دادن خانوم "شاه دوست" دهه شصتی، از خیابونا و مغازه های اطراف، از گند و کثافتی که این مناطق شهر رو گرفته...

قلب و سرشونه م درد میکرد؛ حالا علت استعاری درد شونه م توی،ذهنم بود و سعی میکردم با چرندیاتم درباره قیمت بسیار زیاد یک لباس آشغال خودم رو به خنده بندازم؛ اما هنوز صداهای توی ذهنم رو میشنیدم.

هر چندروز یکبار سبک و ایده هایی که واسه زندگیم متصور هستم رو مرور میکنم؛ مباد از خاطرم بره دلیل ها و مسیرها. اما هوای آذر و هوای حوصله ابریست. گاهی فراموش میکنم پرواز رو، و بال بال میزنم در قفس تنگ حوصله.

دلم شال سبز تیره و بلند میخواد؛ با فاصله ی کمی از رژلب آلبالویی احتمالا رابطه ی بصری جالبی رو به وجود میاره. اما قهوه ای از راه میرسه و با تداعی کردن قیافه ی یک درخت تیپیکال، رابطه ی بصری جالب رو به سخره میگیره. این یکی از دو دلیل عمده ای هست که تا به حال مانع از این شده که شال سبز بخرم.



  • ۹۴/۰۹/۲۴

نظرات (۱)

احتمالا کله ی "سرد" از بعد از عبارت "هوای آذر" جا افتاده.
پاسخ:
احتمالا.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی