دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

And the way that we feel might have to be sacrificed

دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۴ ب.ظ

یک روز بال‌هایم را آتش می‌زنم و انزوا می‌گزینم. یک روز تمام داشته‌هایم را می‌ریزم در یک سبد٬ می‌برم سر پل خواجو و سبد را وارونه می‌کنم بر روی گشاده‌ی زاینده‌رود؛ هیچ‌کس به اندازه‌ی او مرا نمی‌شناسد. حتی وقتی نیست٬ وقتی هامون بر تمام شهر حکومت می‌کند٬ باز هم مرا می‌فهمد و از دور٬ برایم سر تکان می‌دهد. 

بعد٬ آزاد و رها٬ دور از چشم‌ها٬ خودم را به آتش می‌کشم و در انزوا جان می‌دهم.



  • ۹۴/۰۹/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی