دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

But it's beyond the words

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۹ ق.ظ

 تصمیم گرفتم صدایش کنم. میس بیکر نامش را سر میز شام برده بود و این خود برای معرفی کافی بود. ولی او را صدا نکردم٬ چون ناگهان حرکتی کرد که نشان می‌داد از تنها بودنش کاملاً راضی است - دست‌هایش را به نحو غریبی به طرف پهنه‌ی تاریک آب دراز کرد٬ و هرچند که از او دور بودم٬ می‌توانم قسم بخورم که می‌لرزید. بی‌اختیار به طرف دریا نگریستم ولی جز یک تک‌چراغ سبز ریز و دور که ممکن بود چراغ انتهای لنگرگاهی باشد٬ چیزی ندیدم. وقتی دوباره به طرف گتسبی برگشتم ناپدید شده بود و من باز در ظلمت بی‌قرار شب تنها بودم.


  • ۹۴/۰۹/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی