شبنویسیهای دلتنگانه.
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ق.ظ
جانِ مریم؛ قربونت برم؛ چشماتُ وا کن٬ سری بالا کن؛ ببین ما رو چه تمنا میکنیم٬ چه دوسِت داریم٬ چه قربون صدقهت میریم؟
میخوام یه شال گلگلی واسهت بخرم؛ نه که بندازی روی سرت٬ بپوشونی موهای خوشگل خوشبوت رو. شال رو بگیر دستت و قدم بزن٬ آواز بخون٬ بخند. فقط بگیر دستت و قدم بزن؛ من همیشه همونجام. توی دستت؛ توی شالت٬ موهات رو بو میکنم و زنده میشم٬ صدات رو میشنوم و جون میگیرم٬ خندهت از خود بی خودم میکنه. تو فقط شال گلگلی رو بگیر دستت و قدم بزن...
- ۹۴/۰۹/۰۴