دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

کیست که عبرت برَد زین همه تکرارها؟

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ب.ظ

پناه گرفتم یه گوشه از این خراب‌شده٬ از یک‌طرف تکیه دادم به شوفاژ گرم زیر پنجره و از طرف دیگه کمدم‌ه که مثل سنگر٬ صاحبِ موقتیِ غریب خودش رو حمایت‌ می‌کنه. یک لیوان شکلات صبحانه‌ی نیمه‌پُر رو با کلی کیک و شیرینی و لیوان لاجوردی‌رنگ پُر از موکای خودم گذاشتم روی میز و طبق عادت بچگی آرزو می‌کنم تموم نشن هیچ‌کدوم‌شون؛ رابطه‌ی من با چیزای خوش‌مزه انقدر گرم‌ه که حتی هوای بارونیِ بگیر-نگیر این‌روزها نمی‌تونه ما رو از هم‌دیگه منفک کنه.

 امروز یادم اومد که دیشب با ب. یه مکالمه‌ی کوتاه داشتیم٬ و من حتی سعی نکردم بهش بگم که یه روز می‌رم ببینم‌ش؛ با خودم فکر کردم مگه همه‌ی خوبان رو باید دید؟ بذار این یکی‌ بمونه لب حوض٬ هر از گاهی تصویرش منعکس شه توی چشم‌ت و حظ کنی که هنوز آدم‌های صاف و آروم زنده‌ن؛ نفس می‌کشن. گیریم چشم‌مون بهشون نیفتاده باشه٬ گیریم قدشون از ما خیلی بلندتر باشه٬ گیریم انگشتاشون از مالِ ما کشیده‌تر باشه. اما بالاخره هستن٬ به اندازه‌ی همیشه هم خوب هستن.
 
 
بشنوید از ماهانِ عزیزِ دوست‌داشتنی٬ «بازبه‌نامِ‌خدا» رو؛
 
 
  • ۹۴/۰۸/۱۹

نظرات (۲)

من الان متوجه شدم این لامصب رو باید با هدست گوش کنی تا عمق مطلبو دریابی...
هی...یه سوال..تو دانشجوی دانشگا تهرانی آیا؟ :)
پاسخ:
نوچ!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی