عاشقی را که چنین بادهی شبگیر دهند٬ کافر عشق بود گر نشود بادهپرست.
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ
چه روزی بود امروزِ لعنتی. صبح آدمای خوب٬ ظهر آدمای خوب٬ عصر آدمای خوب٬ شب آدمای خوب.
عادت میکنم بهتون لعنتیها. اینقدر خوب نباشین دیگه.
میبینی دلشوره دارم اما آریتمی ندارم؟ پروپرانول خوردم عصر. این موجود کاملا بیولوژیک رو نمیشه کاملاً کنترل کرد٬ ج. عزیز. وگرنه یک جای کار برای همیشه میلنگید. [نگاه گذرای توأم با لبخند]
مثل علامت سوالی که در چشمانم گذاشتهام و با خودم میبرم همهجا؛ میبرم بالا٬ میاورم پایین٬ دور خودم میچرخم و سعی میکنم از یاد ببرم که چقدر مجهولم. تو هم همانی باش که باید باشی لطفا٬ میم عزیز.
ستاره میشمرم تا که شب چه زاید باز.
- ۹۴/۰۸/۱۱