نگویمت که همهساله مِیپرستی کن؛ سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا میباش.
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ب.ظ
گوگو- داشتم خواب میدیدیدم.
دیدی- تعریف نکن برام!
گوگو- خواب میدیدم که...
دیدی- گفتم تعریف نکن برام!
گوگو- (به جهان اشاره میکند.) همین یکی واست بسه؟ (سکوت) که خوشایند تو نیست٬ دیدی. اگر من کابوسهای خصوصیام را برای تو تعریف نکنم٬ واسه کی تعریف کنم؟
دیدی- بگذار همانطور خصوصی بمانند. میدانی که من طاقتش را ندارم.
اسمش دیدیه. قیافهش آشناست. یادم نمیآد چرا. شاید یه روز یادم بیاد. هرموقع به چیزی به فکر نکنم یهویی یادم میآد؛ اینطوری بهتره.
مگه من چندسالمه که فکر میکنم اینقدر پیرم؟ پنج سالی که مثل یه عمر مستقل گذشت؛ قطعاً بخاطر همونه.
- ۹۴/۰۷/۱۲