دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

یک سه‌شنبه‌ی نسبتاً خوب.

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ب.ظ

 بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که اسمم دو تا «نون» دارد. مثل این که خاصیّ‌ت اسمم همان نون اوّلش باشد. نون بسیاری از اسم‌ها را زیباتر از آنچه که مستحقش بوده‌اند کرده است. درست مثل «نوشین». اما نوشین دوتا نون دارد و این کمی حسادت مرا برمی‌انگیزد.

 دلم می‌خواهد با «بریت وارنر» عزیز یا به قول خود فرنگی‌ها «خانم بریت وارنر» سر میز کوچک کافه ای در خیابان سنگفرش بنشینم و با ملایمت تمام بپرسم از این که خالق٬ نعمت زیبایی را بر او تمام کرده است چه احساسی دارد. مثلاً من می‌دانم هنگام تقسیم‌ هوش و آرامش سهم من زیادتر از بسیاری دیگر بوده است. اما در ظاهر و زیبایی تلافی‌اش کرده‌اند و با تقریب خوبی خودم را با خالق٬ بی‌حساب می‌دانم. اما او باید حرف زیادی برای گفتن داشته باشد. وقتی صدایش از نیم‌کره‌ی دیگر زمین به گوش من می رسد و جانم را می‌نوازد٬ او حتماً احساسی بیشتر از بی‌حساب بودن دارد. هرچند٬ می‌گویند هر بنده‌ای متناسب با استعداد و شرایطش٬ مشکلات و نیز لذت‌هایی در زندگی دارد. و این نسبت برای همه برابر است. من اعتقاد یا عدم اعتقادی به این تئوری ندارم. و همین امتناع از قضاوت به من آرامش می‌دهد. حتی اگر وارنر عزیز سکوت کند٬ بیشتر مزاحمش نمی‌شوم و به لذت نوشیدن هافنبرگ نعنایی در سکوت تماشای او٬ اکتفا می‌کنم.

 باید از او تشکر کنم٬ که مرا از تنها نگرانی ممکن درآورد. حالا٬ کمترین بهانه‌ای برای فکر کردن نمانده است. خالی‌ام. خالی.



[Britt Warner-Come Across]


    

  • ۹۳/۰۴/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی