به عاقبت به من آیی که منتهات منم.
دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ق.ظ
نگفتمت مرو آنجا٬ که آشنات منم؛ در این سراب فنا چشمهی حیات٬ منم. نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی؛ مرو به خشک٬ که دریای باصفات٬ منم. نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو؛ بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات٬ منم. نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند؛ که آتش و تبش و گرمی هوات٬ منم. اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست؛ وگر خداصفتی دان که کدخدات٬ منم.
- ۹۴/۰۵/۱۲
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
غزل زیباییست :-)