در ورای سردردهای مشمئزکننده
سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ق.ظ
دوستش دارم. اما نه علاقهی منحصرکنندهی اشتباهی. علاقهای که تا هست خوبه٬ نباشه هم اتفاقی نمیافته. حرف میزنه خوبه٬ اما این که از هر ده کلمه فقط دوتاش رو متوجه میشم اهمیتی نداره. مهربونه٬ اما توی حکومتی که توی دنیای خودش به پا کرده و اونجا سلطانه. روشنه٬ پاکه٬ اما خطرناک هم هست. مثل گرگ سفید باوقار.
- ۹۴/۰۴/۳۰