لبت کجاست؟ که خاک چشم به راه است...
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ق.ظ
یک پیرهن خیلی خوشگل گلگلی خریدم٬ که متأسفانه هیچ سنخیتی با موهای کوتاه فرفریِ چسبیده به کفِ کلّهم نداره.
به ج. ایمیل داده بودم در باب همون کنکوری از غار بیرون خزیدهی گرخیده. باورم نشد که اینقدر صمیمانه و متوجهطور جوابمُ داد. مطمئنتر شدم به CS. حالا فقط منتظر رتبه م و اگه CSبیار باشم خیلی هم خوشحال میشم. حالا دیگه نگین هم موافقه و پدرم قانع شده. اما ادم وقتی مخالف داره روی تصمیمش مصّرتره. میدونی؟ با من مخالفت کنید لطفاً. :|
رفته بودیم کاموا بخریم٬ هیچکی نداشت. عوضش پیرهنه رو خریدم. واسه کاموا باید برم اون دورترا٬ شلوغ ترا٬ بازارترا٬ از میون پارچهها و دکمهها٬ اون خوشرنگترا و دلرباترا رو پیدا کنم٬ بعد بذارم کنار هم هی این پا و اون پا کنم٬ به پالتو و بوتهام فکر کنم٬ دستکش چرم قهوهای رنگم که هنوز ندارمش رو تصور کنم٬ دستمُ بذارم روی یکیشون و با چشمهایی که از زور خوشگل بودن همهشون بسته شده٬ بگم «این».
به ج. ایمیل داده بودم در باب همون کنکوری از غار بیرون خزیدهی گرخیده. باورم نشد که اینقدر صمیمانه و متوجهطور جوابمُ داد. مطمئنتر شدم به CS. حالا فقط منتظر رتبه م و اگه CSبیار باشم خیلی هم خوشحال میشم. حالا دیگه نگین هم موافقه و پدرم قانع شده. اما ادم وقتی مخالف داره روی تصمیمش مصّرتره. میدونی؟ با من مخالفت کنید لطفاً. :|
رفته بودیم کاموا بخریم٬ هیچکی نداشت. عوضش پیرهنه رو خریدم. واسه کاموا باید برم اون دورترا٬ شلوغ ترا٬ بازارترا٬ از میون پارچهها و دکمهها٬ اون خوشرنگترا و دلرباترا رو پیدا کنم٬ بعد بذارم کنار هم هی این پا و اون پا کنم٬ به پالتو و بوتهام فکر کنم٬ دستکش چرم قهوهای رنگم که هنوز ندارمش رو تصور کنم٬ دستمُ بذارم روی یکیشون و با چشمهایی که از زور خوشگل بودن همهشون بسته شده٬ بگم «این».
- ۹۴/۰۴/۲۵